قدس آنلاین: این دومین بار است که برای تهیه گزارش میدانی از وضعیت همراهان بیماران وارد یکی از بیمارستانهای تهران میشوم. برخلاف دفعه نخست که هوا برفی بود حالا هوا داغ و سوزان است. البته برای کسانی که فرسنگها راه را طی میکنند و به دلیل ناتوانی مالی و نداشتن بستگان درجه یک در تهران و سایر مراکز استانها مجبورند گاهی هفتهها بدون سرپناه و صرف غذای مناسب برای بهبود حال بیمارشان تلاش کنند، هوای گرم تابستان بر سرمای استخوانسوز زمستان ترجیح دارد چون آنان در فصول گرم حداقل شبها روی سنگفرشها، چمنهای بیمارستانها و اطراف آنها راحتتر میخوابند و استراحت میکنند.
* همه ما آلاخون و والاخون شدیم
زن و مردی میانسال که کنار اغذیهفروشی بیمارستان روی کارتن نشسته و کمکم دارند آماده میشوند تا نان و پنیر صبحانهشان را صرف کنند نخستین کسانی هستند که پای صحبتشان مینشینم. مرد میگوید: وضعیت همراهانی مثل من یک لا قبا که مشخص است. همه ما آلاخون و والاخون هستیم.
وی که برای درمان همسرش از شهرستان تربتجام به این بیمارستان آمده است، ادامه میدهد: نخستین بار سال گذشته به اینجا آمدیم. نزدیک یک ماه در بیمارستان بودیم. تا دو هفته شبها در فضای سبز میخوابیدیم. بعدش متوجه شدم بیمارستان برای رفاه حداقلی همراهان بیماران همراهسرا دارد از این فرصت استفاده کردم اما مشکل اینجاست که این مرکز پاسخگوی همه کسانی که برای درمان عزیزان خود میآیند نیست. حالا هم برای دومین بار به اینجا آمدیم. با اینکه از پیش هماهنگی شده بود اما حالا میگویند که پزشک همسرم نیست، دو روز دیگر میآید و ما هم در تهران سرگردان شدیم. یعنی حالا نه میتوانیم از همراهسرای بیمارستان استفاده کنیم و نه پول اسکان در مسافرخانه را داریم.
*مثل توپ فوتبال این ور و آن ور شوتمان میکنند
«مثل توپ فوتبال این ور و آن ور شوتمان میکنند»؛ این را «علیرضا» که از ارومیه برای درمان پولیپ معده همسرش به این بیمارستان آمده است، میگوید. او اطلاع نداشتن کارکنان این مجتمع درمانی از مجموعهشان را یکی از مشکلات عمده همراهان بیماران میخواند و میگوید: این موضوع سبب شده تا بیمار یا همراهش برای دریافت پاسخ سؤالش یک کیلومتر طی مسیر کند. علاوه بر این از زیر انجام بعضی از کارها شانه خالی میکنند. مثلاً پزشک همسرم برایش آندوسکوپی نوشت اما وقتی به بخش مربوط مراجعه کردم مسئولش گفت: دستگاه از چند ماه پیش خراب شده و باید به جای دیگری بروید. در حالی که یکی از آشنایانم میگفت دو روز پیش در آنجا تصویربرداری کرده است. به هر حال با این وضعیت اقتصادی به ناچار کار آندوسکوپی همسرم را در یک بخش خصوصی و با 300 هزار تومان انجام دادم. البته من باغدارم و وضع مالیام بد نیست و تا حدی میتوانم از پس هزینههای اینچنینی بربیایم اما وقتم بدون دلیل تلف میشود. ضمن اینکه یک دختر دارم که هر از گاهی دچار تشنج میشود و مجبورم هر نیم ساعت یک بار جویای حالش شوم. اما اینجا آدم را از این بخش به بخش دیگر پاس میدهند و نمیدانند این موضوع چقدر برای بیماران و همراهانشان ایجاد مشکل میکند.
• اینجا وی.آی.پی نیست
خودم را به ضلع شمالی بیمارستان میرسانم. چند نفر روی دو پتو نشستهاند. چهرهشان غمگین و خسته است. بیشتر منطقی است که از کنارشان بگذرم و آنها را به حال خودشان بگذارم اما کنجکاوی خبرنگاری میگوید باید پای حرفهای این جمع هم نشست. قنبر، مرد حدود 30 ساله جمع میگوید: ما شبها را در فضای بیرون بیمارستان میخوابیم و روزها کنار دیوار اورژانس بیمارستان هستیم.
قنبر به اتفاق هشت عضو دیگر خانوادهاش از اردبیل به این بیمارستان آمده است تا از نزدیک پیگیر حال برادر بیمارش که اوایل ماه جاری با موتورسیکلت تصادف کرده است باشد. وی میگوید: آن طور که پزشکان میگویند امید چندانی به زنده ماندنش نیست با این حال دلمان راضی نمیشود در چنین شرایطی به اردبیل برگردیم بنابراین فعلاً اینجا ماندگاریم. با وجود این از دست نگهبانان بیمارستان در امان نیستیم. یعنی هر از گاهی میآیند و میگویند بساط خودتان را جمع کنید ببرید بیرون.
می گوید: در 10 روز گذشته فقط برای استحمام به شهر ری رفتهاند. با حسرت تمام میگوید: اگر بیمارستانی به این بزرگی جایی برای اسکان موقت همراهان بیماران میداشت آن وقت شأن و منزلت افرادی مثل ما که از لحاظ مالی در مضیقه هستند و نمیتوانند از مسافرخانه استفاده کنند، بهتر حفظ میشد. چنین اتفاقی به آدم میفهماند چقدر بیچاره و بدبختیم.
هنوز قنبر مشغول صحبت است که یکی از نگهبانان بیمارستان نزدیکمان میآید و بدون هیچ مقدمهای میگوید، هنوز بساطتان را جمع نکردهاید؟ زود جمع کنید بروید آن طرف خیابان. آنجا را آسفالت کردند برای امثال شما. قنبر جواب میدهد: ما اینجا مزاحمتی نداریم چون کسی از اینجا تردد نمیکند؛ چرا وادارمان میکنید یکسره جابهجا شویم؟
مرد نگهبان میگوید : «اینجا وی.آی.پی نیست. اگر جایگاه ویژه برای اسکان میخواهید بیرون پیدایش کنید. زود بساط خود را جمع کنید و ببرید بیرون. می آیند از شما فیلم میگیرند و مستند میکنند، بعد از حقوق ما کسر میکنند».
• بنویس هیچ خدماتی نمیدهند
در محوطه شمالی بیمارستان جوانی حدود بیست و پنج ساله در حالی که روی نیمکت حیاط بیمارستان نشسته و سیگار میکشد پس از آنکه میفهمد خبرنگارم، سیگارش را خاموش میکند و بدون هیچ مقدمهای میگوید: این را هم در روزنامهتان بنویسید که اینجا هیچ خدماتی به همراهان بیماران نمیدهند و مردم فقیر باید در میان موشها و حشرات شب را به صبح برسانند.
حالا دیگر وقت اذان ظهر است و زنی که روی تکه روزنامهای نشسته دستانش را به سوی آسمان بلند کرده و به آرامی و ملتمسانه از خدا میخواهد که همه بیماران از جمله بیمارش را شفا بدهد.
نارضایتی همراهان بیماران که به دلیل امکانات درمانی نامناسب اغلب از روستاها و شهرهای کوچک و دورافتاده راهی تهران و کلانشهرهای کشور میشوند مورد تأیید مسئولان حوزه بهداشت و درمان کشور هم هست. حتی محمد حاجی آقاجانی، معاون سابق درمان وزارت بهداشت چندی پیش در گفتوگو با رسانهها به صراحت به این موضوع اشاره کرده و وعده داده بود با اجرای طرح تحول نظام سلامت و استفاده از کمک خیران، اقامت همراهان در مجاورت مراکز درمانی و همچنین کیفیت خدمات به این گونه افراد ارتقا مییابد.
سیامک مره صدق، عضو کمیسیون بهداشت و درمان مجلس شورای اسلامی نیز سال گذشته در گفتوگو با قدس از پیشبینی ایجاد همراهسرا در کنار بیمارستانهای تخصصی و فوقتخصصی و کاهش هزینههای جانبی مثل تهیه غذا در طرح جامع سلامت و همچنین در برنامه ششم توسعه خبر داده بود. با وجود این اما مشاهدههای این گزارش نشان میدهد که اتفاق خاصی در این حوزه نیفتاده و روند ارائه خدمات حداقلی به همراهان بیماران اگر بدتر از گذشته نشده باشد به طور قطع بهتر هم نشده است.
انتهای پیام/
نظر شما